تمام تنم ميسوزد از زخم هايي كه خورده ام
در يك اتفاق كه شايد با اتفاق تو دردش متفاوت است
ويرانم ميكند...من از دست رفته ام...شكسته ام...ميفهمي؟
به انتهاي بودنم رسيده ام
اما...
اشك نمي ريزم
پنهان شده ام پشت لبخندي كه درد مي كند
در يك اتفاق كه شايد با اتفاق تو دردش متفاوت است
ويرانم ميكند...من از دست رفته ام...شكسته ام...ميفهمي؟
به انتهاي بودنم رسيده ام
اما...
اشك نمي ريزم
پنهان شده ام پشت لبخندي كه درد مي كند